روایت عکاسی که مهمان سفره امام(ره) شد
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۲۸۱۸۳
یکی از عکاسان جنگ میگوید: بعد از عکاسی از امام(ره)، رفتم دستشان را گرفتم که گفتند چه شد باز؟ گفتم اجازه بدید صورتتان را ببوسم و بوسیدم؛ ناهار هم آبگوشتی دادند من خوردم.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سعید صادقی از جمله عکاسان جنگ است که نه تنها تصاویر ماندگاری از دفاع مقدس ثبت کرده بلکه پای صحبتش هم بنشینی به همان جذابیت عکسهایش، خاطرات خود را روایت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او خاطره آن لحظات را اینطور تعریف میکند: من امام را خیلی دوست داشتم. چند بار ایشان را در مدرسه رفاه و جماران دیدم. یک بار رفتم داخل اتاقش و دیدم با عرق چین نشستهاند. کنترل خودم را از دست دادم و دوربین را انداختم و پریدم برای بوسیدن ایشان؛ همین طور فقط ایشان را بوسیدم که بالاخره با خنده گفتند احمد بیا که این منو کشت.
در آن فرصت من با یک دوربین تند تند عکس میگرفتم؛ به ایشان میگفتم بنشینید، کج نگاه کنید، این طرف بایستید. ایشان هم با صبوری کامل میخندید، میگفتند من خسته شدم، من هم که همینطور که عرق میریختم گفتم حاج آقا بنشینید سرجاتون تو رو خدا، بذارید عکسم رو بگیرم. یکی آمد گفت بسه دیگه. گفتم برو بابا! بذار کارم رو بکنم.
امام فرمودند: بگذار کارش را بکند. حال عجیبی داشتم؛ در یک لحظه هم شاتر میزدم، هم نگاتیو عوض میکردم، هم عرقم را خشک میکردم، هم ایشان را میبوسیدم. قابل وصف نیست.
بعد از چند دقیقه فرمودند تمام نشد؟ گفتم چرا. رفتم دستشان را گرفتم. گفتند چه شد باز؟ گفتم اجازه بدید صورتتان را ببوسم؛ بوسیدم، ناهار هم آبگوشت دادند من خوردم. وقتی آمدم بیرون هوا گرگ و میش بود و خیلی خوشحال بودم.
منبع: تسنیم
کد خبر 689225منبع: ایمنا
کلیدواژه: گفت وگو با هنرمندان گفت و گو با هنرمندان امام خمینی ره عکاسی خبری عکاسی دوربین عکاسی عکاسی مستند عکاس خبری عکاس جنگ تحمیلی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۲۸۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای سرقت مجسمه ۵ میلیاردی مرد مجسمه ساز چه بود؟
همشهری آنلاین - حوادث : چند روز قبل مردی قدم در اداره پلیس گذاشت و از سرقت مجسمه های ارزشمند خود خبر داد. وی توضیح داد: من مجسمه ساز هستم و چند روز قبل از یک نمایشگاه آثار هنری بازدید کردم که در آنجا چشمم به یک مجسمه «هیچ» افتاد. تصمیم گرفتم از آن الگو برداری کنم و مجسمه برنز بسازم با این تفاوت که دو کلمه «هیچ» کنار هم قرار بگیرد.
وی ادامه داد: مجسمه را ساختم که حدود ۵ میلیارد تومان ارزش گذاری شد. تصمیم گرفتم چند نمونه دیگر به همین شکل بسازم و بعد نمایشگاه برپا کرده و مجسمه ها را بفروشم. نیاز به قالب های زیادی داشتم که از طریق دوستم با مردی به نام آرش آشنا شدم. آرش می گفت می تواند قالب چندین مجسمه را برایم درست کند. به این بهانه مجسمه برنز مرا گرفت و حتی مبلغی پول هم به عنوان بیعانه ساخت به حسابش واریز کردم اما چند روز گذشت و آرش دیگر مجسمه ام را برنگرداند. مدام امروز یا فردا می کرد تا اینکه ناگهان ناپدید شد. خانه اش را خالی کرده و موبایلش را پاسخ نمی دهد. من هم متوجه شدم که او نقشه سرقت مجسمه ۵ میلیاردی ام را داشته و سرم را کلاه گذاشته است.
روایت عجیب
با این شکایت پرونده ای در شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد و بازپرس دستور بازداشت سارق مجسمه را صادر کرد. طولی نکشید که متهم شناسایی و دستگیر شد. بررسی ها نشان می داد که به تازگی مبلغی حدود ۳۸۰ میلیون تومان پول به حساب آرش متهم دستگیر شده، واریز شده است. با این حال آرش خودش را بیگناه می دانست و گفت خودش به دام یک کلاهبردار سارق افتاده است.
وی گفت: من در زمینه دکوراسیون داخلی فعالیت دارم و سر رشته ای در کار قالب گیری مجسمه ها ندارم اما به دروغ نزد مرد مجسمه ساز ادعا کردم که می توانم کارش را انجام دهم. هدفم این بود که با واسطه گری، درآمدی کسب کنم. به همین دلیل مجسمه را از مرد مجسمه ساز گرفتم و سراغ فردی رفتم که در این زمینه تخصص داشت. او مجسمه را گرفت تا قالب تهیه کند اما از آن پس دیگر او را ندیدم و ناپدید شد. من خودم هم در این ماجرا رودست خورده ام.
وی در حالی چنین ادعایی مطرح کرده که شواهد نشان می دهد به احتمال زیاد مجسمه را فروخته و به همین دلیل است که مبلغ ۳۸۰ میلیون به حسابش پول واریز شده است. به نظر می رسد او با معرفی کلاهبردار خیالی قصد داشت خودش را بیگناه نشان بدهد. وی بازداشت شده و تحقیقات در این زمینه برای روشن شدن حقایق ماجرا ادامه دارد.
کد خبر 848469 برچسبها سارق - سرقت مجسمه حوادث ایران